بازم آفتاب غروب کرد و شب اومد
به جون خسته ام بازم تب اومد
بازم از ناله خونین قلبم
خدایا بانگ یارب یارب اومد
شب اومد باز شب اومد باز شب اومد
به جون خسته ام بازم تب اومد
هوا تاره چراغم سوت و کوره
تنم داره می سوزه مثل کوره
خدایا یار من کی برمی گرده
آخه این از خداوندی به دوره
چه کژدارو مریضی دارم امشب
چه درد ناله خیزی دارم امشب
خدایا این طبیبه یا حبیبه
چه مهمونه عزیزی دارم امشب
بازم آفتاب غروب کرد و شب اومد
به جون خسته ام بازم تب اومد
بازم از لاله خونین قلبم
خدایا بانگ یارب یارب اومد
شب اومد باز شب اومد باز شب اومد
به جون خسته ام بازم تب اومد